شفی گلدواسر یکی از بزرگترین چهرههای زن در دنیای رمزنگاری است، با مشاغلی از ساخت و استفاده از مولدهای اعداد تصادفی، رمزنگاری احتمالی، تئوری کامپیوتر و سیستمهای توزیعشده.
شفی گلدواسر در سال ۱۹۵۸ در شهر نیویورک در یک خانواده اسرائیلی به دنیا آمد، از این رو تابعیت دوگانه اسرائیلی/آمریکایی اوست. بلافاصله پس از تولد او، والدینش تصمیم گرفتند به شهر تل آویو در اسرائیل بازگردند.
شفی گلدواسر بخش زیادی از دوران کودکی و نوجوانی خود را در اسرائیل گذراند و در آنجا به مدرسه ابتدایی و متوسطه رفت. در این سالها به ریاضیات و فیزیک علاقه زیادی نشان داد. پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان، برای تحصیل در دانشگاه کارنگی ملون در پیتسبورگ به ایالات متحده بازگشت. شفی گلدواسر که به ریاضیات و علوم کامپیوتر علاقه مند بود، تحصیلات دانشگاهی خود را به طور برجسته به پایان رساند.
پس از فارغ التحصیلی، تحصیلات خود را در دانشگاه کالیفرنیا آغاز کرد . در آنجا دوره فوق لیسانس خود را در گروه مهندسی برق و علوم کامپیوتر آغاز کرد. اوج تمام مطالعات او با تکمیل پایان نامه او در مورد رمزنگاری احتمالی به پایان رسید. از اینجاست که حرفه شفی آغاز شد و مشارکت او در محاسبات نظری و رمزنگاری به طور گسترده ای شناخته خواهد شد.
آثار اولیه شفی گلدواسر
شفی در سال ۱۳۶۳ فعالیت خود را به عنوان محقق فعال آغاز کرد. به عنوان یک کارگر و محقق در موسسه فناوری ماساچوست (MIT) به حوزه رمزنگاری اختصاص داشت . در MIT، یکی از کارهای اصلی او تحقیق در مورد اینکه آیا یک مولد اعداد شبه تصادفی می تواند تعمیم داده شود تا بتواند به صورت تصاعدی بیت های شبه تصادفی زیادی تولید کند، بود.
به لطف این کار، شفی درها را به روی تولید اعداد تصادفی با امنیت بالا باز کرد. تأثیر این مطالعه هنوز هم امروزه قابل مشاهده است، زیرا اساس قدرت سیستم هایی مانند رمزگذاری BEA یا امضای رمزنگاری ECDSA است. یکی دیگر از مطالعات شافی نشان داد که چگونه می توان یک مولد اعداد شبه تصادفی را به طور قابل تاییدی به یک مولد تابع شبه تبدیل کرد. این ایدهها در زمینه تئوری یادگیری کاربرد داشتند و نمونههایی از چیزهایی را ارائه میکردند که قابل یادگیری نیستند.
بعداً شفی گلدواسر در کنار سیلویو میکالی و چارلز راکف، آنها یک پروژه تحقیقاتی جدید را در حوزه کریپتو آغاز کردند. آزمونهای تعاملی از تلاشهای آنها زاده شد، که بعداً باعث ایجاد آزمونهای تعاملی دانش صفر شد . به لطف این اثر، شفی، میکالی و راکف اولین جایزه ACM SIGACT Gödel را از آن خود کردند.
پس از این کار، شفی علاوه بر مدیر گروه Crypto MIT ، مسئولیت گروه تئوری محاسبات را نیز بر عهده می گیرد . بعداً در سال ۱۹۹۳، شفی به هیئت علمی مؤسسه وایزمن پیوست .


بازگشت به ریاضی
شفی پس از کار با آزمونهای تعاملی، به کار روی نظریه اعداد بازگشت. برای انجام این کار، او با رنه شوف و جو کیلیان با هدف شمارش تعداد نقاط روی منحنیهای بیضوی متحد شد. به این ترتیب، شافی و کیلیان توانستند نشان دهند که برای اکثر اعداد اول، می توان از منحنی های بیضوی برای ساختن یک برهان عادی و غیر تعاملی استفاده کرد که عدد در واقع اول است. این به این معنی است که وقتی برای یک الگوریتم رمزنگاری مانند RSA یک “prim” انتخاب می کنید، می توانید کاملاً مطمئن باشید که این عدد واقعاً اول است. این مدل برای بهبود سیستم تولید کلید RSA خدمت کرد.
کار او در ریاضیات احتمالی به عنوان پایه ای برای ترویج ایده های دیگر در بخش رمزنگاری عمل کرد. از این نظر، شفی به کار و توسعه سیستمهای رمزنگاری مختلف مانند رمزنگاری مبتنی بر تأخیر ، محاسبات چند جانبه و مبهمسازی نرمافزاری به طور مختصر و از طریق سختافزار میپردازد .
در هر یک از این موارد، شافی پایه و اساس توسعه رمزارزهای بسیار امن را پایه گذاری کرد. نمونه ای از این سیستم یک بار مبهم سازی او بود . تابع رمزنگاری مورد استفاده برای این کار، به کد برنامه اجازه می دهد در هر زمان اجرا تغییر کند.
کارهای دیگر
حوزه دیگری که شفی گلدواسر در آن بررسی کرده است محافظت در برابر حمله کانال جانبی بوده است . این یک نوع حمله است که در آن دشمن می تواند اطلاعاتی را از طریق فرآیندی که بخشی از جریان بیت مشخص شده توسط یک پروتکل نیست به دست آورد. یک حمله کامپیوتری خطرناک که قادر به دور زدن انواع حفاظت های موجود از جمله رمزنگاری است.
کار او با Adi akavia , Vinod Vaikuntanathan ، اولین نتایج را به دست آورد که نشان می دهد چگونه می توان رمزگذاری کلید عمومی را به گونه ای انجام داد که حتی اگر حافظه مخفی حاوی کلید مخفی تا حدی لو رفته باشد، ایمن باقی بماند. این آغاز یک تلاش تحقیقاتی فشرده توسط جامعه رمزنگاری برای تعریف و دستیابی به مقاومت در برابر نشت پروتکلهای اولیه و رمزنگاری بود.



